نخستین نگهبانان تخت جمشید

سین وادآ در ۷ می ۱۸۹۹ ) ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۸ خ( در شهر اوزاکای ژاپن به دنیا آمد. تحصیلاتش در زمینۀ هنر بود و به هنرهای غربی علاقۀ خاصی داشت. همین اشتیاق باعث شد تا دست به سفری طولانی زند و از ممالک غرب آسیا و اروپا دیدن نماید. ایران نیز یکی از مقاصد سفر […]

سین وادآ در ۷ می ۱۸۹۹ ) ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۸ خ( در شهر اوزاکای ژاپن به دنیا آمد. تحصیلاتش در زمینۀ هنر بود و به هنرهای غربی علاقۀ خاصی داشت. همین اشتیاق باعث شد تا دست به سفری طولانی زند و از ممالک غرب آسیا و اروپا دیدن نماید. ایران نیز یکی از مقاصد سفر وی بود. او در پاییز و زمستان ۱۹۳۰ – ۱۹۲۹ ) ۱۳۰۸ خ( در سن ۳۰ سالگی به ایران رسید و از مناطق مختلف آن بازدید نمود. سین وادآ در ۵ اپریل ۱۹۸۸ ) ۱۶ فروردین ماه ۱۳۶۷ خ( در سن ۸۹ سالگی در شهر توکیو درگذشت. وی در سفرش به ایران از تخ تجمشید هم بازدید و از بخ شهای مختلف آن عکاسی نمود.
البته، در آن زمان، محققان، سیاحان، و عکاسانی چند- از جمله آنتوان سِوریوگین )مشهور به آنتوان خان(- از تخ تجمشید عکاسی کرده بودند، و این موضوع تاز های نیست. اما، در میان عک سهای او، چندین عکسِ منحص ربه فرد از کلبه ای گلی در نزدیکیِ تخ تجمشید ثبت شده است. ۱ این عک سها برای نگارنده تازگی داشت؛ زیرا این چند عکس حاویِ تصاویری از نخستین مقر نگهبانی از تخت جمشید و اولین نگهبانان آنجا است، که با کیفیت بسیار خوبی ثبت شده است. نوشتۀ حاضر اختصاص به معرفیِ این عک سها و نیز تاریخچۀ این مقر نگهبانی دارد.

نگهبانی در تخت جمشید
هرتسفلد، در طرحِ جامعِ خود برای تخت جمشید، به مسألۀ حفاظت از آنجا هم اندیشیده بود: «در برابر خراب یهائی که از دست مردمان ناشی میشود]،[ تنها کافیست که مردم را مانع شد از اینکه حیوانات باربر را روی صُفّه ببرند].[ باین طریق که تمام را ههائی که امروزه از چندین نقطه بخصوص آنجا که ریزش پای دیوارها ببلندی خود صُفّه میرسد ]و[ مردم را بآنجا میرساند قطع شود و نباید هیچ راهی را جز تنها راه اصلی وصول بصُفّه]-[ یعنی پلکان بزرگ]-[ باقی گذاشت و مستحفظی نیز در روی صُفّه اقامت داد ]تأکید از نگارنده است.

پس از تغییر حکومت و بر تخت نشستنِ رضاشاه، وزارت معارف به این توصیۀ هرتسفلد جامع عمل پوشانید. در سالنامۀ احصائیه این وزارتخانه، که مربوط به سال تحصیلیِ ۱۳۰۷ – ۱۳۰۸ م یشود، تمهیدات کار در حال انجام بوده است: «راجع بابنیه قدیمه و آثار تاریخی]،[ اداره معارف و اوقاف]،[ چون لازم است برای حفظ و نگاهداری ابنیه قدیمه و آثار تاریخی و همچنین راجع بحفاظت اشیاء عتیق و ذی قیمتی که در نقاط مذکور موجود است تصمیمی اتخاذ شود]؛[ لذا مقرر میشود که صورتک‌امل جامعی از کلیه آثار تاریخی و ابنیه قدیمه و مساجد و بقاع متبرکه و غیره با ذکر جزئیات آنها از قبیل ساختمان و کاشیک‌اری و نجاری و حجاری و نقاشی و گچ بری و کتیب هها و همچنین اشیاء عتیقه در بقاع و مساجد و مدارس قدیمه حوزه مأموریت خودتان اعم از داخل یا خارج شهر]،[ بدون ذره]ای[ نواقص تهیه نموده ارسال دارید. ضمناً متذکر میشود که صورت جامعی نیز از کلیه موقوفات مساجد و مدارس و بقاع و متولیان آنها را با اسم و رسم و میزان عایدات سنواتی هر یک را مفصل و مشروح اعم از داخل شهر یا خارج آن تهیه و ضمن صورت جداگانه بفرستید].[ این نکته را هم در نظر داشته باشید که صورتهای مذکور باید جامع و صحیح و خوانا تنظیم شده باشد که باعث تعویق کار نشود .
این تصمیمِ کلیِ وزارتِ معارف دربارۀ تخت جمشید عملی شد. آن وزراتخانه، در روزنامۀ شفق سرخ )شمارۀ ۱۰۹۶ ، صفحۀ ۲( به تاریخ دوشنبه، ۵ آذرماه ۱۳۰۷ برابر با ۲۶ نوامبر ۴۱۹۲۸ ، اعلامی های به این شرح صادر نمود: «حفظ آثار تاریخی]:[ وزارت معارف درصدد حفظ آثار تاریخی تخ تجمشید در فارس برآمده است و چون بنای مزبور بر اثر عبور و مرور مسافرین و تماشاچیان رفت هرفته خراب میشد]؛[ لذا تصمیم گرفته شده است که بنائی در نزدیکی تخت جمشید برای برقراری پست امنیه ایجاد شود و درخواست اعتبار لازم بجهه تاسیس بناء مزبور صادر و به وزارت مالیه ارسال گردیده است .»
البته، باید توجه نمود که وضعِ مالیِ دولت در آن سا لها بسیار وخیم بود، و چنین اقدامی، که امروزه امری عادی تلقی می شود، بارِ مالیِ سنگینی بر دوش دولت م ینهاد. برای درکِ وضعیتِ مالیِ اس فبارِ دولت در آن سا لها، کافی است به یکی از د هها سند ب هجای مانده از «هیأت وزراء » توجه شود. در این سند، که «مشتی است نمونه خروار »، چنین آمده است: «هیأت وزراء در جلسه ۲۲ ارد یبهشت ماه ۱۳۰۷ تصویب نمودند مبلغ پانصد تومان مخارج بنزین و سایر لوازم اوتوموبیل ریاست وزراء موضوع تصوی بنامه نمره ۹۹۱۰ مورخ ۹ اسفند ۱۳۰۶ که بعلت تمام شدن اعتبار  دولت پرداخته نشده است از محل اعتبار هذه السنه پرداخت شود .»
ملاحظه می شود که پول بنزین و لوازمِ یدکیِ اتومبیلِ نخس توزیرِ مملکت- مهدیقل یخان هدایت، مخبرالسلطنه- به مبلغ ناچیز ۵۰۰ تومان، در سال ۱۳۰۶ تأمین نشده، و هئیت وزرا، جهت پرداخت آن از اعتبارات سال ۱۳۰۷ ، مصوب های گذراند هاند )تصویر ۱(. ایجاد آن «پست امنیه » در همان سال ۱۳۰۷ با چنین شرایط دشواری صورت گرفته و نشان از اهمیت موضوع دارد. در بررس یهای تاریخِ فرهنگیِ ایران، باید به این موضوع دقت شود که ایرانِ رضاشاهی، د هها حوزه چون آموزشی، صنعتی، نظامی، اجتماعی، شهری، و غیره را در برابر خود م یدید، که در اولویتِ بازسازی قرار داشتند، و فرهنگ در انتهای آن صف. با همۀ این مصائب، انجمنِ آثارِ ملی با مبلغ ناچیزی را هاندازی شد تا در بازسازی و حراست از آثار تاریخی و باستانیِ کشور وارد میدان شود؛ بودج های اندک، که همواره برای افزایش آن دست به دامانِ کم کهای مردمی می شدند.

«پست امنیه »
از سرنوشتِ درخواستِ وزارتِ معارف و پاسخ وزارت مالیه فعاً سندی در دست نیست؛ اما عک سهای وادآ نشان از آن دارد که وزارت مالیه با آن درخواست موافقت کرده است.
فاصلۀ زمانی میانِ درخواستِ وزارتِ معارف برای ایجادِ «پست امنیه » تا دیدار وادآ از تخت جمشید کمی بیش از یکسال است. در این مدت، وزارت مالیه هزینۀ ساختِ مقرِ نگهبانی و حقوقِ نگهبانِ آنجا را تقبل کرده بود. خوشبختانه، در شش عکس از مجموعه عک سهای وادآ، تصاویر خوبی از این نگهبانی ثبت شده است. نگهبانی روب هروی پلکانِ بزرگِ

تخت جمشید و با فاصلۀ کمی از آن ساخته شده است ) (. ساختمان تک اتاقی است گلی، با ابعادی در حدود ۳ در ۶ متر و به بلندای حدود ۲٫۵ متر. دیوارهای ساختمان از سطح زمین تا حدود ۸۰ سانتیمتر با خشت، و بقیۀ آن ظاهراً با چینه ساخته شده است. بنا با تیرهای چوبی و بوتۀ مسق فشده، و روی آن را با اندودِ کاهگل پوشاند هاند. از چهار دیوار ساختمان، تنها نمای اصلی، که دربِ ورودی در آن تعبیه شده، اندود کاهگل دارد. درب ورودی تقریباً در میانۀ دیوارِ جنوبیِ بنا قرار دارد. چون هر چهار دیوار بنا در عک سها ثبت شده، م یتوان مطمئن بود که بنا هیچ پنجره، روزن، یا نورگیری نداشته است. ورودی دارای دری است دو لنگه، که از چوب ساخته شده است )تصاویر ۳ تا ۵(. روبه روی ورودی یکی از سن گهای مکعبیِ تخت جمشید دیده می شود، که احتمالاً از همان اطراف پیدا کرده و جهت نشستن آن را به کنار نگهبانی منتقل کرد هاند )تصاویر ۴ و ۷(. در کنار آن مقداری چوب و شاخۀ
خشک در کنار دیوار تلنبار شده و چند پیت حلب نفت سفید نیز دیده می شود: دو حلب روی پشت بام، احتمالاً دو حلب در کنار چو بها و در ورودی، و یک حلب هم پشتِ
دیوارِ غربیِ بنا )تصاویر ۳ تا ۷(. نفت سفید در آن زمان گران بود، با این حال، بخشی از مقرریِ نگهبانانِ آنجا بوده و تهیه و ارسال می شده است. این نفت می بایست بیشتر
برای ایجاد روشنایی با گردسوز به کار رفته باشد. بنا با سوزاندنِ چوب درونِ منقل گرم می شده است .

نگهبانان ناشناخته
محوط ههای تاریخی در ایران، تا آغاز سدۀ ۱۴ خ، به حال خود رها بودند. با تشکیلِ وزارتِ معارف و اهمیت یافتنِ مواریثِ ملی، ابتدا محوط ههای بسیار مهم مورد توجه قرار گرفتند، و از اولین اقدامات هم ایجاد نگهبانی در این محوط هها بود. نگهبانان اغلب گمنام بوده و هستند. بسیاری از آنها، به معنای واقعیِ کلمه، عاشقانه در نگهبانی از آنچه به آنها سپرده شده بود در کمال امانت داری کوشید ه اند.
در مقرِ نگهبانیِ تخت جمشید، دو نفر ب هعنوان نگهبان استخدام و مستقر شده بودند. دربارۀ این دو تن، متأسفانه هیچ اطلاعی در دست نیست، ولی خوشبختانه تصویری از هر دو توسط وادآ ثبت شده است: یکی از آنها میانسال است و دیگری جوان. هر دو لباسِ سنتیِ ایرانی بر تن و کلاهی نمدی بر سر دارند. مرد میانسال تنها در یک تصویر ب هصورت ایستاده ثبت شده، و متأسفانه جزئیاتِ صورتِ او مشخص نیست )تصویر ۵(؛ درحالیک‌ه چهرۀ نگهبان جوان ب هخوبی در چند تصویر ثبت شده است )تصاویر ۶ تا ۹(. اینها، به احتمال زیاد، پدر و پسر و یا شاید هم برادر بودند.
فرد جوان موهای فرقِ سرِ خود را تراشیده، و موهای طرفین را دس تنخورده نگه داشته است. از طرز پوشش شان پیداست که بسیار فقیرند؛ کفشی ندارند و لبا سهایشان مندرس و پاره است. این، البته، وضع و حالِ اکثرِ قریب به اتفاقِ ملتِ ایران بود،و محصول دو سده فرمانرواییِ شاهانِ قاجار. نگهبانان هیچ ساحی ندارند، اما، بهاحتمال قریب به یقین، درونِ کلبه حداقل یک چو بدست- به زبان اهالیِ فارس «دُم گُوئی »- موجود بوده است.

دُم گُوئی »- موجود بوده است.
وادآ و همراهش خو شپوش هستند؛ کفش و لباس مناسب و گرمی به تن دارند )تصاویر ۵ تا ۷(، و با اتومبیل- احتمالاً فورد مدل T- سفر میک‌نند )تصویر ۳(. باتوجه به سای ههای موجود در تصاویر، وادآ و همراهش یک روز کامل را در تخت جمشید سپری کرد هاند. زمانی که آنها به تخت جمشید می رسند، ب هتازگی برف آمده بوده )شاید یک یا دو روز جلوتر

. اقلیم مرودشت معتدل است و زمستا نهای سختی ندارد. روز بازدید وادآ روزی است آفتابی و هوا چندان سرد نیست. آنها وقتی به تخت جمشید م یرسند )حدود ساعت ۹ صبح(، تنها نگهبان جوان در آنجا حضور دارد. در طول روز هم اوست که در کنار آنها دیده م یشود و شاهدِ عکاسیِ آنها از ویران ههای تخت جمشید است. چهرۀ او آفتاب سوخته )تصویر ۹( و رفتارش با میهمانان صمیمانه است. با آن فقر، ناگزیر چیز زیادی برای پذیرای وجود نداشت. با این وجود، نگهبانان با چای از میهمانان شان پذیرایی کرده اند: یکبار صبح در کنار نگهبانی )تصاویر ۶ و ۷(، بار دیگر در میانۀ روز در بالای صفه )تصویر ۸( و دست آخر هنگام غروب )حوالی ساعت ۴(، که وادآ و همراهش برای خداحافظی پایین آمده اند )تصویر ۵(. هنگام غروب، نگهبان میانسال هم حضور دارد.
این شاید به آن معنی است که آنها به نوبت در آنجا نگهبانی می دادند، یکی روز و دیگری در شب. از آنجایی که وجود یک نگهبان در شب خطرآفرین است، شاید معقو لتر این بوده که در روز فقط یکی از آنها آنجا مستقر بود و غروب نفر دوم هم به دیگری م یپیوست و شب باهم بودند.

دیگری م یپیوست و شب باهم بودند.
این نگهبانان که بودند؟ متأسفانه از نام و هویت شان هیچ نم یدانیم. به احتمال زیاد، آنها باید از یکی از سه روستای اطراف، گَلیان، کِناره، و یا شم سآباد تخت استخدام شده باشند. با توجه به اینکه در آن زمان وسیلۀ نقلیۀ موتوری کمیاب و گران بود، رف توآمد آنها از روستای وقت مرودشت با ۱۰ کیلومتر فاصله از تخت جمشید دشوار است، اما ناممکن نیست، و احتمالاً با چهارپا رف توآمد میک‌رد هاند.
نگارنده امیدوار است این یادداشت به شناخت هویت این نگهبانان ناشناخته کمک نماید. شاید هنوز نو ههای این دو خاطر های از خدمتِ پدربزرگ هایشان در تخ تجمشید به یاد داشته باشند.
پیوست
نگهبانی از تخ تجمشید، از زمانی که ایرانیان پی به ارزش آن بردند، و به ویژه از زمانی که هیأت هرتسفلد در آنجا مستقر شد، تا به امروز اهمیت خود را حفظ کرده است. در این زمینه، نامۀ حسین بصیری، نمایندۀ وزارت معارف در هیأت اریک اشیمت، به وزارت متبوع جالب توجه است.

شماره یازدهم، زمستان ۳۶۳ ۱۳۹۹