کارکرد اجتماعی شب یلدا

در اندیشه ایرانی شب و روز که نماد اهریمن و اورمزد هستند، مدام با یکدیگر در کشمکش می باشند. از آنجا که پس از بلندترین شب سال دوباره روزها بلند‌تر از شب‌ها می‌شود لذا در تلقی اندیشه ایرانی، روشنایی بر تاریکی غلبه می‌کرد. گرچه در دوره‌ای انگیزه‌های دینی برای این جشن بسیار با اهمیت بود […]

در اندیشه ایرانی شب و روز که نماد اهریمن و اورمزد هستند، مدام با یکدیگر در کشمکش می باشند. از آنجا که پس از بلندترین شب سال دوباره روزها بلند‌تر از شب‌ها می‌شود لذا در تلقی اندیشه ایرانی، روشنایی بر تاریکی غلبه می‌کرد. گرچه در دوره‌ای انگیزه‌های دینی برای این جشن بسیار با اهمیت بود اما در ادوار بعدی ماهیت دینی چنین پدیده‌ای به تدریج رنگ باخت و در مواردی نیز تحول در ساختار چنین جشنی بوجود آمد. اما همچنان در افزایش همبستگی اجتماعی و مهرورزی جمعی (جویای احوال یکدیگر شدن، گفتگو با یکدیگر، جشن و سرور و غیره) و ارضای روانی کارکرد داشت.
شب یلدا همچون دیگر پدیده‌های بشری در گذر زمان دستخوش تحول شده است. ریشه‌های گوناگونی را برای شب یلدا ذکر می‌کنند. در واقع گویی تلقی و برداشت نیاکان ما در دوره‌های گوناگون تغییر یافته است و حتی آنچه که ما امروزه به عنوان شب یلدا می‌شناسیم با یک نوع تلقی متفاوتی همراه است.یکی از انگیزه‌هایی که برای شب یلدا یا شب چله گفته می‌شود پیوند آن با پیکار نیکی و بدی است. در اندیشه ایرانی شب و روز که نماد اهریمن و اورمزد هستند، مدام با یکدیگر در کشمکش می باشند. از آنجا که پس از بلندترین شب سال دوباره روزها بلند‌تر از شب‌ها می‌شود لذا در تلقی اندیشه ایرانی، روشنایی بر تاریکی غلبه می‌کرد.

اما چنین به نظر می آید که شب یلدا با «میترا» و زایش مهر در ارتباط است. درباره میترا گفته‌ها و تحلیل‌های زیادی مطرح شده است اما شاید ورود آن به ساحت اسطوره و شکل گیری چهره‌ای ایزدی برای مهر، ریشه در جایگاه بالای مهرورزی در ایرانیان داشت.

هنگامی که شب یلدا فرا می‌رسید، ایرانیان آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی نابود گردند. در این شب مردم گرد هم آمده و با خوردن و نوشیدن، شادی و گفتگو که پر از مهرورزی بود این شب را به سر می آوردند. چنین آیین‌هایی نوعی کارکرد اجتماعی برای این جشن بوجود آورد. از کارکردهای اجتماعی چنین جشنی، افزایش همبستگی اجتماعی در میان مردم و همچنین اهمیت بلندتر شدن روزها برای کشاورزی که معاش اصلی مردم را تشکیل می‌داد، می‌باشد.

گرچه در دوره‌ای انگیزه‌های دینی برای این جشن بسیار با اهمیت بود اما در ادوار بعدی ماهیت دینی چنین پدیده‌ای به تدریج رنگ باخت و در مواردی نیز تحول در ساختار چنین جشنی بوجود آمد. فال حافظ یکی از این موارد می باشد که بعدها به این جشن اضافه شد. تفأل زدن به دیوان حافظ که در اندیشه ایرانی انسان را مایوس نمی کند، مهم تلقی شد. کرسی نیز یکی دیگر از این موارد به حساب می‌آمد بطوریکه مردم در چنین شبی دور کرسی نشسته و به خوردن میوه‌، آجیل و شیرینی مشغول می‌شدند و با یکدیگر گفت و گو کرده و به شادی می‌پرداختند. با اینکه در ادوار بعدی ماهیت دینی چنین جشنی دیگر نقش سابق را ایفا نمی کرد اما همچنان در افزایش همبستگی اجتماعی و مهرورزی جمعی (جویای احوال یکدیگر شدن، گفتگو با یکدیگر، جشن و سرور و غیره) و ارضای روانی کارکرد داشت.

با گذر زمان و تحول در اقتصاد و بوجود آمدن کلان شهرها و غالب شدن اقتصاد پولی و تکنولوژی‌های نوین، ساختار جشن شب یلدا نیز دچار تحول شد. مردمی که در کلان شهرها زندگی می کنند، دیگر فرصت کمتری برای کنار هم بودن و جویای احوال یکدیگر شدن را دارند. آنها غالباً از طریق تکنولوژی‌های روز از جمله موبایل به یکدیگر این روز را تبریک می گویند. امروزه انسان‌هایی که در کلان شهرها زندگی می کنند آگاهی کمتری از چنین جشنی دارند و با شنیدن این نام تنها به یاد میوه و آجیل آن میفتند!

اکنون پرسش آن است که با وجود فرصت کم و دغدغه‌های زیاد در زندگی کلان شهری‌، آیا اندکی کنار هم بودن در چنین شبی و جویای احوال یکدیگر شدن و به شادی و سرور پرداختن‌، نمی تواند اندکی از تنش های زندگی روزمره در کلان شهرها بکاهد؟ یعنی در واقع آیا نمی تواند چنین کارکردی در زندگی مردم کلان شهرها داشته باشد؟

نویسنده: علیرضا طایران (دانش آموخته تاریخ، دانشگاه تهران)

نویسنده: علیرضا طایران | برگرفته از: سرزمین آزادگان، آذر ١۳۹۳* |

 از تار برگ https://kheradgan.ir