آنچه در «شبهای بخارا» ویژه آذربایجان گذشت:

آذربایجان و شب شاهنامه

این برنامه سه شنبه هفدهم اسفندماه هزاروچهارصد،با میزبانی بنیادپژوهشی شهریار تبریز به انجام رسید. نیما عظیمی/ بامداد خبر:ششصد و سی و دومین شب از «شبهای بخارا» به کتاب «آذربایجان و شاهنامه» تالیف استاد دکتر «سجاد آیدنلو» اختصاص یافت. این نشست، ازساعت شانزده وسی دقیقه در تالاربنیادپژوهشی شهریارآغازشد. سخنرانان این نشست، استادان: ژاله آموزگار(پیام تصویری)، رحیم رئیس […]

این برنامه سه شنبه هفدهم اسفندماه هزاروچهارصد،با میزبانی بنیادپژوهشی شهریار تبریز به انجام رسید.

نیما عظیمیبامداد خبر:ششصد و سی و دومین شب از «شبهای بخارا» به کتاب «آذربایجان و شاهنامه» تالیف استاد دکتر «سجاد آیدنلو» اختصاص یافت. این نشست، ازساعت شانزده وسی دقیقه در تالاربنیادپژوهشی شهریارآغازشد.
سخنرانان این نشست، استادان: ژاله آموزگار(پیام تصویری)، رحیم رئیس نیا،سیروس برادران شکوهی،محمدجعفری قنواتی،علی دهباشی، محمدطاهری خسروشاهی، امیرشفقت، رضاکدخدازاده، حجت یحیی پور، جواد رنجبردرخشیلر و سجاد آیدنلو.

دقایقی پیش از آغاز مراسم، «دکترآیدنلو» با فروتنی تمام، پذیرای مشتاقان بودند. قراربود استادبزرگوار«دکترشفیعی کدکنی» نیز در این نشست حضوریابند اما به علت عوارض بیماری کرونا، پزشک معالج شان صلاح به این سفرندید؛ بنابراین، دکتر شفیعی کدکنی پیام نوشتاری خود را به دکترآیدنلو رساندند.
درآغاز، برخی ازشماره های مجله ی «بخارا» ونشست های آن، مرور شد. همچنین پیام تصویری دکتر «ژاله آموزگار» پخش شد. ژاله آموزگار: « این اثر، کتابی آموختنی و پاسخنامه ای ست مستدل به کسانی که به ناحق در آذربایجان ما با فردوسی بزرگ و شاهکارارزنده ی او شاهنامه، سر ستیز دارند.»
پس از سخنان جناب آقای «علی دهباشی»، آقای «محمد جعفرقنواتی» که از ماهشهر، میهمان آذربایجان بودند، با جملاتی زیبا در وصف این نشست، بیان داشتند : « بسیاربسیار خوشحالم که در آذربایجان هستم؛ به قدری خوشحالم که انگار پیش مادر و پدرم هستم؛ انگار در ماهشهر هستم.»

آقای «رضا کدخدازاده» باهمان متانت طبع همیشگی، سخنان دانشورانه ی خود را آغازنمودند و نقطه ی عطف این بخش، تعبیر و تعریف ایشان از کتاب «آذربایجان و شاهنامه» بود: « این اثر، تقریبا نخستین اثری ست که درآن، به نمود و نماد ادبیِ اندیشه ورزی ایرانیان از منظر یک جغرافیا(آذربایجان) پرداخته شده است؛ همچنین پرداخت به جایگاه اندیشه ی ایرانشهری و ایرانی در این منطقه ی جغرافیایی» ایشان افزودند : « چنانچه حکیم فرزانه ی سراینده ی شاهنامه و حماسه ی ملی ایرانیان،
پی افکند از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
آقای دکتر آیدنلو نیز با این اثر شاهکار
پی افکند از نثر کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»
نوبت به آقای «حجت یحیی پور» رسید و ایشان پس از پاسخ به برخی نقدهای غیرعلمی براین اثر، کتاب را از دومنظر ظاهری و محتوایی توصیف نمودند : « این کتاب هشتصد صفحه و وشامل بیش از هشتصد منبع و ماخذ که درمجموع شاید حدود هزاربار به این منابع ارجاع داده شده و هجده سال زمان صرف تالیف این اثر شده است. همچنین محتوای کتاب مذکور، بر سه اصل عمده استوار است، ۱هویت آذربایجان، کاملا ایرانی ست ۲ آذربایجان در اندیشه ی حضرت فردوسی، جایگاه بسیار والا و محترمی داشته ۳_ حضرت فردوسی و شاهنامه در نزد آذربایجانی ها، جایگاه رفیع و بسیارمحترمی داشته و دارد.»
درضمن، آقایان: دهباشی، کدخدازاده، یحیی پور، رنجبر و آیدنلو؛ به پرسشها و شبهات یکی از دوستان و سخنرانان محترم، آقای «طاهری خسروشاهی»(که بیشتر نقل قول از سایرین بود) پاسخ های محکم، مستند و جامعی را نمایاندند.
آقای «جواد رنجبر درخشیلر» در سخنان خود، جمله ای زیبا را به جمله ی مهم و ماندگار آقای «محمد جعفر قنواتی» پیوند زدند : «اگر من هم به ماهشهر بروم، انگار در تبریز هستم.» هم ایشان بیان کردند: « ما برای خوزستان خون داده ایم و خوزستان برای ما نان.»(ما ایرانیم)
و در انتها، نگارنده ی ارجمندِ اثر شگرف «آذربایجان و شاهنامه» جناب آقای دکتر «سجاد آیدنلو» سخنان گهربار خود را ارائه نمودند؛ این استاد بزرگوار در اشاره ای کلیدی و طلایی، در نهایت ادب و متانت، بیان داشتند : « لطفا و حتما! کتاب را از ابتدا تا انتها مطالعه فرمایید، بعد اظهار نظر نمایید.»

اما به جد، حیف باشد که اشاره ای به یکی از زیباترین و غرور آمیزترین لحظات این نشست نداشته باشیم؛ از میانه ی تالار، سر برگرداندم و خیل عظیم مشتاقان حاضر در جلسه را دیدم؛ دیدم که در سالنِ متصل به تالار و حتی روی پله ها و راه پله ایستاده اند؛ ایستاده بودند برای ایران؛ حضور و اشتیاق تک تک این پاره های تن ایران ، امضای زرین دیگری بود بر برگه ی ایران خواهیِ آذری های غیور ایران زمین.