سکوت تلخ ایران

تهران روزهای اخیر جهان شاهد اعتراضات گسترده ای نسبت به تغییرات اقلیمی بود؛ اعتراضاتی که بار دیگر لزوم توجه و مراقبت از محیط زیست را بر پلاکاردهایشان حک کرده بودند، سهم ایران اما در این میان سکوت بود. در روزهای اخیر جهان شاهد بزرگترین اعتراضات مردمی در جهت مقابله با تخریب محیط زیست و بحث […]

تهران روزهای اخیر جهان شاهد اعتراضات گسترده ای نسبت به تغییرات اقلیمی بود؛ اعتراضاتی که بار دیگر لزوم توجه و مراقبت از محیط زیست را بر پلاکاردهایشان حک کرده بودند، سهم ایران اما در این میان سکوت بود.

در روزهای اخیر جهان شاهد بزرگترین اعتراضات مردمی در جهت مقابله با تخریب محیط زیست و بحث تغییرات اقلیمی بود؛ اعتراضاتی که برای اولین بار با سرکردگی نوجوانان در قاره های مختلف برگزار شد و نوجوانان، رهبران کشورهای خود و سیاستمداران جهانی را به دغدغه مندی و حساسیت نسبت به زیست بوم و محیط زیست دعوت کردند.

در ایران نه تنها در این مورد که عمدتا در موارد این چنینی و بحث حفاظت از محیط زیست حساسیتی وجود ندارد که شاید یکی از مهم ترین آنها بحث ناآگاهی از باب هشدارها و وضعیت قرمز ها است؛ در این راستا پژوهشگر ایرنا با یکی از فعالان قدیمی محیط زیست در ایران صحبت کرده است که مشروح آن در ادامه آمده است.

دکتر «جمال قدوسی» هیات علمی پیشین آموزش و تحقیقاتِ وزرات کشاورزی و استاد فعلی دانشگاه و فعال محیط زیست در ابتدا و در پاسخ به این سوال که چرا ما در ایران عکس العملی نسبت به این حرکت نمادین جهانی در تغییرات اقلیمی نداشته ایم، بیان داشت: وقتی از تغییرات اقلیمی صحبت می شود، ما کره زمین را یک اکوسیستم می بینیم که این اکوسیستم دارای تنوع اقلیمی متعددی است؛ بر این اساس ما مناطق کمربند خشک جهان، کمربندهای سبز، کمربندهای یخی، گلف استریم و… را داریم، و این گونه نیست که بگوییم همه جای کره زمین مانند یکدیگر است. در نتیجه تغییر اقلیم در مناطقی که حساس تر هستند، بیشتر مشاهده می شود؛ یعنی برای ما در ایران، گرمای یک درجه افزایش، زیاد مهم نیست چرا که ما دریک منطقه جغرافیایی زندگی می کنیم که متوسط گرما مثلا روی ۲۶ درجه در سال یا بارندگی ۲۳۴ میلی متر است؛ حتی در برخی از سال ها ۱۸۰ میلیمتر بارش را هم داشته ایم چرا که روی کمربند خشک جهان قرار داریم؛ در نتیجه تغییر اقلیم آنچنان در کشور ما محسوس نیست؛ البته شاید در شمال کشور محسوس باشد، ولی در کلیت آن این گونه نیست؛ اما درکشوری مانند برزیل که جنگل های بارانی دارد، حتی یک میلیمتر بارندگی (یک میلیمتر بارندگی در آمازون برابر با یک متر بارندگی در ایران است) اثرگذار است چرا که گونه های گیاهی ای آنجا هستند که شکنندگی اکولوژیکی شان تا یک میلیمتر هم محسوس است؛ حتی برای حیوانات هم محسوس است؛ اما برای کشور ما با ده میلیمتر هم آنچنان تغییرات شدید نیست و صرفا ممکن است گندم دیم ما صدمه ببیند.

وی افزود: در دنیا نوسان دو درجه گرما، خیلی محسوس است اما برای ما خیلی محسوس نیست؛ چون گیاهان در ایران اصولا خشکی پسند هستند؛ اما در جایی مانند شمال محسوس است؛ چنانچه شما دیگر راش (نوعی درخت) یا مَلَچ (نام گونه‌ای درخت جنگلی که در فرهنگ معین این درخت گونه‌ای نارون شمرده شده است، و در شمال نام ملچ را دارد) را نمی بینید؛ چرا که تغییرات اقلیمی باعث حذف این گونه ها می شود و ما امروز جنگل های گردوی گرگان را نمی بینیم.

 

تغییراتی که متوجه وخامت آن نیستیم

این استاد دانشگاه تاکید کرد: تغییرات گرما و کاهش بارش در کشور ما غیرقابل پیش بینی است، یکنواخت نیست و شاید به این دلیل متوجه آن نمی شویم در صورتی که وجود دارد؛ مثلا برف دماوند بسیار کمتر از ۲۰ سال پیش شده است؛ کسانی مانند من که در سن ۶۰ یا ۷۰ سالگی هستند، یادشان هست که در همین کرج که من زندگی می کنم تا مرداد ماه، در بالای کوه «کلاک» برف بود؛ اما امروز در فروردین ماه هم این برف را نمی بینیم.

«در نتیجه این کاهش مانند اروپا و آمریکا محسوس نیست؛ مثلا امسال تمام برف های ایسلند آب شده و تا پیش از این هرگز چنین واقعه ای  سابقه نداشته است؛ این یک هشدار مبنی بر این است که شش های سرماده کره زمین که در قطب ها هستند، وضعیت خوبی ندارند؛ هرچه این شش ها وسعتشان کمتر شود، در مناطقی مانند کشور ما، گرما بدتر و بیشتر می شود. چون جابه جایی هوا یا بالشتک های هوا، اتفاق نمی افتد و ما ورود سرمای سرد سیبری به کشور را نمی بینیم تا با هوای گرم سودانی قاطی شده و برف یک متری در کشور ببارد؛ این را دیگر نمی بینیم چون منبع سرما از بین رفته است.

قدوسی خاطر نشان ساخت: مساله دیگر این است که ما در ایران آنقدر به محیط زیست بی توجه هستیم و آنقدر با محیط زیست برخورد بدی کرده ایم که فقط در فکر تخریب آن هستیم و نه این که آنچه که داریم را حفظ کنیم؛ ما در کشور زمانی می فهیم که مشکلات چگونه است که دیر شده؛ امروز آب زیرزمین را می کشیم و گندم تولید می کنیم؛ کشوری که در آن دیم کاری انجام می شد و زمانی اصلا گندم آبی نداشتیم یعنی همه تولید گندم ما دیم بود، و دیم چیزی بود که با اقیلم ما سازگاری داشت. اینها را متاسفانه برجسته نمی کنند و وزارت کشاورزی خشنود است که در تولید گندم خودکفا شده ایم؛ خدا را شکر، اما قیمت آن چه بهایی دارد؟ آب را از عمق ۲۲۰ متر کشیدن و گندم تولید کردن هنر نیست. اینها هم تمام می شود چون جایگزین ندارد، چرا که بارندگی های زمان قدیم نیست. آنچه که آب های زیرزمینی را تقویت می کند بارش نیست، بلکه برف است.

«سایر کشورها این مسائل را فهمیده اند، اما ما اراده ای نداریم که بفهمیم مشکلات تا چه اندازه است. وقتی بارش نیست خاک و هوا هم آلوده است و اینها چرخه غذاهای ما را هم آلوده کرده اند؛ این همه بیماری ناشی از تغییر اقلیم است اما کسی باور نمی کند».

وی افزود: بنابراین اگر در کشور ما به رغم مشکلات عمیقی که وجود دارد، توجه کمتری به تغییرات اقلیمی می شود، به این دلیل است که تبعات آن کاملا روشن نشده و کمتر محسوس است؛ در نتیجه هنوز حرکت و حساسیتی نداریم. ما تغییر اقلیم شدیدی داریم منتهی چون محسوس نیست کمتر به آن توجه می شود، کمتر می فهمیم یا وقتی موقتی رفع می شود (مانند داستان ریزگردها) مساله کلا از یادمان می رود.

نیاز به یک پدافند ملی در محیط زیست داریم

این فعال محیط زیست در ارائه راهکار و راه حلی برای بهبود شرایط ،تصریح کرد: متاسفانه در کشور کمترین توجه به سازمان حفاظت از محیط زیست می شود؛ به عنوان یک سازمان آن را زیر نظر ریاست جمهوری نگه داشته ایم در حالی که ما برای این موضوع یک وزارت خانه می خواهیم که وزرات منابع طبیعی و محیط زیست باشد؛ یعنی یک وزارت منابع طبیعی داشته باشیم که منابع پایه مانند آب و خاک و گیاه و … را حفظ کند و یک حفاظت محیط زیست هم داشته باشیم که آنها را حفاظت کند. کاشتن درخت دو دقیقه زمان می برد اما نگهداری از آن هنر است. در محیط زیست ما می گوییم که احیای محیط زیست ۲۰ درصد از کار است اما حفظ آن، ۸۰ درصد کار است؛ این ۸۰ درصد عملا در ایران نیست و ما چیزی به اسم حفاظت از محیط زیست نداریم و صرفا به این که فلان گونه شکار نشود یا بشود محدود شده ایم؛ البته اینها هم درست است ولی ما پایه را درست نکرده ایم. تالاب های ما خشک شده است و عده ای آن را به سدسازی نسبت می دهند؛ البته درست است ولی صرفا سدسازی عامل موثر نیست و بارش های ما هم کم شده است. و در صورت استمرار این وضعیت در آینده آبی برای خوردن و حتی آبی برای گیاهان نخواهیم داشت و بسیاری از گیاهان ما که امروز به رد لایت یا خط قرمز خطر قرمز انقراض رسیده اند از بین می روند؛ چنانچه امروز زنبق یا گلایل وحشی یا لاله ها در دامنه های البرز را در کوهای ما نمی بینید.

«در نتیجه ما به یک وزارتخانه  پایه، با اعتباری بسیار که من آن را پدافند ملی می نامم، نیاز داریم؛ یعنی یکی از پدافندهای ملی حیاتی در کشور ما تشکیل وزرات منابع طبیعی و محیط زیست است که آن را حفظ و احیا کند؛ یعنی یک اقدام ملی و جهادی برای این موضوع با اختیارت تام نیاز داریم. بدین معنی که مسکن و شهرسازی و شورای شهر، حق ندارند در توسعه شهرها تصمیم بگیرند و این منابع طبیعی و محیط زیست است که تعیین می کند حریم شهر تا کجا باشد. ما امروز تهران را تا جایی برده ایم که زمانی ناصرالدین شاه برای شکار آهو به آنجا می رفت. شهرها را باید بر اساس توان اکولوژیک مملکت توسعه بدهند؛ یعنی بر اساس برنامه آمایش سرزمین».

این فعال محیط زیست بیان داشت: ضمن این که جای صنعت هم باید در کشور مشخص باشد و بر اساس تغییر اقلیم مشخص کنیم کجا چه بکاریم. سیاست های کشت باید عوض شوند. در باب وسایل نقلیه باید تجدید نظر و سختگیرانه ترین عوامل بازدارنده از وسائل نقلیه شخصی اعمال شوند؛ چون بارندگی نداریم و هوا آلوده می شود و وزیر نیاید بگوید دعا کنید باد بیاید تا آلودگی را ببرد.

«وزارتی که منابع پایه را حفظ کند و این که فرهنگمان رانسبت به محیط زیست و منابع طبیعی تغییر بدهیم و شعارها را به عمل تبدیل کنیم. و دوستدار محیط زیست باشیم؛ یعنی برای یک درخت ارزشی برابر با یک فرزند قائل شویم. ما در کشور حتی یک برنامه آموزشی در باب آموزش فرهنگ رفتار زیست محیطی برای مردم نداریم و نیاز به مدیریت محیط زیست جدی در کشور داریم.؛ خوشبختانه قوانین محیط زیستی خوبی داریم (هشت مورد هستند) اما هیچ کدام اجرا نمی شوند».